امان از دست خود ومردم فریب ها:نامه ای به یک دوست
دوست جوان من:
نمی دانم برایت از کجا بنویسم؟ از کی و از چی؟ اگرچه دوست ندارم در این نامه ها چس ناله کنم ولی حالم بد جوری گرفته است. در یک سایت انترنتی خوانده ام که هستند ایرانیانی که بردن پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت را به « مردم ایران» « تبریک» هم گفته اند! خوانده ام که هستند ایرانیانی که از شورای امنیت التماس دعا دارند که اگر می خواهند بر علیه ایران- البته این جماعت خود ومردم فریب به جای ایران گذاشته اند « جمهوری اسلامی»- تحریم اقتصادی اعمال کنند حتما متوجه باشندکه این تحریم موثر و گسترده باشد! باور می کنی حتی مصاحبه تلویزیونی دیده ام با یک ایرانی که زبان انگلیسی را با لهجه غلیظ خارجی حرف می زد ولی از امریکا استدعا داشت که ایران را بمباران کنند تا از دست « حکومت آخوندی» خلاص بشوند و یکی نبود به او بگوید، خانم: تو که در ینگه دنیا جا خوش کرده ای، برای تو، دیگر چه « خلاصی»!
باور کن دوست جوان من: دلم می خواست به اندازه دریای مازندران تف توی دهنم جمع می کردم و بعد، تف می کردم روی صورت این ها که فکر می کنند فعال سیاسی اند! باور کن، دلم می خواست فریاد می زدم و می گفتم تا ایران «دوستانی» این چنین دارد برای انهدام بیشترش نه به رژیم ملائی نیازی هست و نه به بمب افکن های امریکائی!
می دانی دوست جوان من، از من به تو نصیحت، هیچ وقت نگذار نفرت در تو این همه ریشه بدواند که چشمهایت را کور کند. این جماعتی که من دیده و خوانده ام این ها خودشان را فریب می دهند اگر فکر کنند که « مخالف» جمهوری اسلامی اند! نه. این ها ازایران و ایرانی ها « متنفرند» و آن قدر هم تنفر دارند که اصلا حالی شان چیست چه لاطائلاتی سر هم می کنند. من اصلاکاری به ایران و حکومت و برنامه هسته ای اش ندارم. به تجربه بشریت می دانیم که هروقت تحریم گسترده بر علیه حکومتی برقرارشود، هزینه این تحریم را مردم آن کشور خواهند پرداخت همان گونه که هزینه تحریم چندین ساله برعلیه عراق را مردم شوربخت عراق پرداخته بودند. و در این مورد ما، اگر تحریمی بر علیه ایران برقرار شود این تتمه ناچیز نمودهای جامعه مدنی هم در ایران از بین می رود و مردم آن قدر گرفتار زندگی یومیه می شوند که نه فرصت خواهند داشت و نه حوصله که با « رژیم آخوندی» در هیچ سطحی هیچ مبارزه ای هم بکنند! حرف مرا قبول نکن. به تجربه عراق بنگر که به واقع نتیجه تحریم چه بود؟ حتی به شواهدی که سازمان ملل تهیه کرد نگاه کن. می بینی چه تعداد از کودکان عراقی به مرگی بی موقع و بی دلیل از دست رفتند! می دانی جالب این که همین که کسی به این شواهد اشاره کند و غیر از آن چه که این جماعت می طلبند، بخواهد، همین خود ومردم فریب ها، الم شنگه به راه می اندازند و دیگران را به نوکری رژیم متهم می کنند. و من می گویم که نوکران رژیم کسانی هستند که دروغ می گویند و من می گویم نوکران رژیم کسانی هستند که تنها به دنبال منافع حقیرانه خویش اند بدون این که هیچ وجه دیگری را در نظر بگیرند. و من می گویم، نوکران رژیم کسانی اند که کردارشان همان کردار حکومتی است. باز هم حرف مرا قبول نکن، به روزنامه های رسمی که ازسوی بیت المال تامین مالی می شود- به کیهان و رسالت – بنگر. ببین آنهابا کسانی که غیر از آنها می گویند چگونه رفتار می کنند و بعد، رفتارو کردار این خود ومردم فریبان را با دگر اندیشان بسنج. از سوی دیگر، از شعبده بازی حکومت هم غافل نباش. خوب شد که بالاخره این حضرات هم به چیزی رسیده اند که « حق مسلم» آنهاست و لابد تازگی ها خوانده ای که این آقای گورباچف کذائی هم به کمک آمده است ومفسر قرآن شده است که براساس تعالیم قرآن مسلمانها حق ساختن بمب اتمی ندارند. و بعد، نتیجه این که حکومت ایران در فکر ساختن بمب اتمی نیست. دروغ چرا! من اصلا خبر ندارم که برنامه جمهوری اسلامی چیست؟ اگرچه من حتی با داشتن یک گزلیک هم به عنوان یک سلاح مخالفم ولی اگر بخواهند دنبال بمب هم باشند، اگرچه هم چنان مخالفم ولی حداقل، علت اش را خواهم فهمید. این که باید به دنبال خلع سلاح در منطقه و حتی درجهان باشیم ایده بسیار محترمانه ای است ولی در ضمن یادت باشد دوست جوان من که ما در دنیائی زندگی می کنیم که وجود دارد. دنیائی که اگر بمب داری، به تو حمله نمی کنیم و اگر بمب نداری که با دنیائی دروغ و سند سازی، ترا به قرن دوازدهم میلادی برمی گردانیم! دنیائی که حتما شنیده و خوانده ای که با تبانی امریکا وانگلیس وحکومت به اصطلاح « دموکراتیک» اسرائیل، زندان را به گلوله می بندندو زندانیان را می ربایند. آیا هیچ وقت از خودت پرسیده ای که راستی چه حکمتی دارد که هروقت که اوضاع این فلسطین شوربخت می رود که اندکی سروسامان پیدا کند این دولت « دموکراتیک» اسرائیل کار را خراب می کند! و بعد، باید از همین خود ومردم فریب ها بپرسی که حکمت این سیاست بی پدر ومادر را در منطقه خاورمیانه چگونه توضیح می دهند؟
حالا که دارم از این چیزها برایت می نویسم پس بگویم و بگذرم که دلم گرفت وقتی خواندم که ایرانی ها برای گدائی آزادی به گنگره امریکا رفته اند. وامروز خوانده ام که خانم حقیقت جو اگرچه به گنگره نرفته است ولی پذیرفته است که در جمع دیگری، گدائی آزادی بکند. می گویم گدائی آزادی چون این کار این جماعت، نام دیگری غیر از این ندارد. من رفتار رضاپهلوی و دارودسته اش را می فهمم. مشکل او و دنباله روهایش، آزادی مردم ایران نیست. آنها تاج کیانی را آرزود ارند و برای رسیدن به آن به هر ذلتی هم تن می دهند. این جماعت به دنبال امتیازات ازدست رفته خویش اند. ولی چرا کسی چون حقیقت جو باید این کاررا بکند، نمی دانم و باور کن اصلا نمی فهمم. کاش این کار را نمی کرد. من هنوز هم معتقدم که نمونه عراق، باید برای همه این خود و مردم فریب ها نمونه خوبی باشد. عراق امروز، از هر نظری که نگاه بکنی به عقب رفته است. اگر در دوره صدام دیکتاتوری بود که بود و خیلی هم بود، ولی اگر در سیاست مداخله نمی کردی- مثل ایران خودمان به زمان شاه- حداقلی از امنیت اجتماعی وجود داشت. ولی امروزه اگرچه صدام نیست ولی هیچ چیز دیگر هم نیست. مسئله این نیست که درسیاست مداخله می کنی یا نه، بهرحال امن نیستی. مدتی کوشیدند گناه را به گردن خارجیان بیندازند و الان هم هم چنان گاه وبیگاه به ایران وسوریه گیر می دهند ولی واقعیت این است که فابریک سیاسی و اجتماعی و اقتصادی عراق را به شیوه ای بهم ریخته اند که به این آسانی ها قابل جمع وجورشدن نیست. دقیقا نمی دانم چه مدت از انتخابات گذشته است ولی هنوز دولت ندارند. روزی نیست که از گوشه و کنار مملکت جنازه جمع نکنند وروزی نیست که چیزی منفجر نشود. البته آقای بوش چند روز پیش، باز هم به ایران گیر داد و من فکر می کنم که دروغ می گوید مثل خیلی چیزهای دیگر که در این چند سال دروغ به خورد جهان داد. چرا ایران نمی تواند دراین ناامنی ها مقصر باشد؟ دلیلم ساده است. برای این که تنها برنده تجاوز نظامی امریکابه عراق جمهوری اسلامی بوده است وطبیعتا به نفع اوست که اوضاع آرام باشد! به قول معروف نه چک زدم نه چونه، عروس اومد تو خونه.... 8 سال از کشته پشته ساخته شد ولی جمهوری اسلامی نتوانست « انقلابش» را به جائی صادر کند. حالا جناب بوش دقیقا این کار را برای جمهوری اسلامی کرده است! زعمای قوم در ایران باید به واقع مغز خر خورده باشند که بخواهند در تشکیل این « حکومت اسلامی» درعراق خرابکاری کنند. کسانی که چینین می گویند بی تعارف، از همان روال همیشه تبعیت می کنند که می خواهند برای کاستن از رنج درونی خویش، رقیب را « ابله» هم تصویر بکنند. البته که رقیب ابله نیست.
باری بگذرم که دل و دماغ ندارم برایت بیشتر بنویسم....
فعلا باقی بقایت.
نمی دانم برایت از کجا بنویسم؟ از کی و از چی؟ اگرچه دوست ندارم در این نامه ها چس ناله کنم ولی حالم بد جوری گرفته است. در یک سایت انترنتی خوانده ام که هستند ایرانیانی که بردن پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت را به « مردم ایران» « تبریک» هم گفته اند! خوانده ام که هستند ایرانیانی که از شورای امنیت التماس دعا دارند که اگر می خواهند بر علیه ایران- البته این جماعت خود ومردم فریب به جای ایران گذاشته اند « جمهوری اسلامی»- تحریم اقتصادی اعمال کنند حتما متوجه باشندکه این تحریم موثر و گسترده باشد! باور می کنی حتی مصاحبه تلویزیونی دیده ام با یک ایرانی که زبان انگلیسی را با لهجه غلیظ خارجی حرف می زد ولی از امریکا استدعا داشت که ایران را بمباران کنند تا از دست « حکومت آخوندی» خلاص بشوند و یکی نبود به او بگوید، خانم: تو که در ینگه دنیا جا خوش کرده ای، برای تو، دیگر چه « خلاصی»!
باور کن دوست جوان من: دلم می خواست به اندازه دریای مازندران تف توی دهنم جمع می کردم و بعد، تف می کردم روی صورت این ها که فکر می کنند فعال سیاسی اند! باور کن، دلم می خواست فریاد می زدم و می گفتم تا ایران «دوستانی» این چنین دارد برای انهدام بیشترش نه به رژیم ملائی نیازی هست و نه به بمب افکن های امریکائی!
می دانی دوست جوان من، از من به تو نصیحت، هیچ وقت نگذار نفرت در تو این همه ریشه بدواند که چشمهایت را کور کند. این جماعتی که من دیده و خوانده ام این ها خودشان را فریب می دهند اگر فکر کنند که « مخالف» جمهوری اسلامی اند! نه. این ها ازایران و ایرانی ها « متنفرند» و آن قدر هم تنفر دارند که اصلا حالی شان چیست چه لاطائلاتی سر هم می کنند. من اصلاکاری به ایران و حکومت و برنامه هسته ای اش ندارم. به تجربه بشریت می دانیم که هروقت تحریم گسترده بر علیه حکومتی برقرارشود، هزینه این تحریم را مردم آن کشور خواهند پرداخت همان گونه که هزینه تحریم چندین ساله برعلیه عراق را مردم شوربخت عراق پرداخته بودند. و در این مورد ما، اگر تحریمی بر علیه ایران برقرار شود این تتمه ناچیز نمودهای جامعه مدنی هم در ایران از بین می رود و مردم آن قدر گرفتار زندگی یومیه می شوند که نه فرصت خواهند داشت و نه حوصله که با « رژیم آخوندی» در هیچ سطحی هیچ مبارزه ای هم بکنند! حرف مرا قبول نکن. به تجربه عراق بنگر که به واقع نتیجه تحریم چه بود؟ حتی به شواهدی که سازمان ملل تهیه کرد نگاه کن. می بینی چه تعداد از کودکان عراقی به مرگی بی موقع و بی دلیل از دست رفتند! می دانی جالب این که همین که کسی به این شواهد اشاره کند و غیر از آن چه که این جماعت می طلبند، بخواهد، همین خود ومردم فریب ها، الم شنگه به راه می اندازند و دیگران را به نوکری رژیم متهم می کنند. و من می گویم که نوکران رژیم کسانی هستند که دروغ می گویند و من می گویم نوکران رژیم کسانی هستند که تنها به دنبال منافع حقیرانه خویش اند بدون این که هیچ وجه دیگری را در نظر بگیرند. و من می گویم، نوکران رژیم کسانی اند که کردارشان همان کردار حکومتی است. باز هم حرف مرا قبول نکن، به روزنامه های رسمی که ازسوی بیت المال تامین مالی می شود- به کیهان و رسالت – بنگر. ببین آنهابا کسانی که غیر از آنها می گویند چگونه رفتار می کنند و بعد، رفتارو کردار این خود ومردم فریبان را با دگر اندیشان بسنج. از سوی دیگر، از شعبده بازی حکومت هم غافل نباش. خوب شد که بالاخره این حضرات هم به چیزی رسیده اند که « حق مسلم» آنهاست و لابد تازگی ها خوانده ای که این آقای گورباچف کذائی هم به کمک آمده است ومفسر قرآن شده است که براساس تعالیم قرآن مسلمانها حق ساختن بمب اتمی ندارند. و بعد، نتیجه این که حکومت ایران در فکر ساختن بمب اتمی نیست. دروغ چرا! من اصلا خبر ندارم که برنامه جمهوری اسلامی چیست؟ اگرچه من حتی با داشتن یک گزلیک هم به عنوان یک سلاح مخالفم ولی اگر بخواهند دنبال بمب هم باشند، اگرچه هم چنان مخالفم ولی حداقل، علت اش را خواهم فهمید. این که باید به دنبال خلع سلاح در منطقه و حتی درجهان باشیم ایده بسیار محترمانه ای است ولی در ضمن یادت باشد دوست جوان من که ما در دنیائی زندگی می کنیم که وجود دارد. دنیائی که اگر بمب داری، به تو حمله نمی کنیم و اگر بمب نداری که با دنیائی دروغ و سند سازی، ترا به قرن دوازدهم میلادی برمی گردانیم! دنیائی که حتما شنیده و خوانده ای که با تبانی امریکا وانگلیس وحکومت به اصطلاح « دموکراتیک» اسرائیل، زندان را به گلوله می بندندو زندانیان را می ربایند. آیا هیچ وقت از خودت پرسیده ای که راستی چه حکمتی دارد که هروقت که اوضاع این فلسطین شوربخت می رود که اندکی سروسامان پیدا کند این دولت « دموکراتیک» اسرائیل کار را خراب می کند! و بعد، باید از همین خود ومردم فریب ها بپرسی که حکمت این سیاست بی پدر ومادر را در منطقه خاورمیانه چگونه توضیح می دهند؟
حالا که دارم از این چیزها برایت می نویسم پس بگویم و بگذرم که دلم گرفت وقتی خواندم که ایرانی ها برای گدائی آزادی به گنگره امریکا رفته اند. وامروز خوانده ام که خانم حقیقت جو اگرچه به گنگره نرفته است ولی پذیرفته است که در جمع دیگری، گدائی آزادی بکند. می گویم گدائی آزادی چون این کار این جماعت، نام دیگری غیر از این ندارد. من رفتار رضاپهلوی و دارودسته اش را می فهمم. مشکل او و دنباله روهایش، آزادی مردم ایران نیست. آنها تاج کیانی را آرزود ارند و برای رسیدن به آن به هر ذلتی هم تن می دهند. این جماعت به دنبال امتیازات ازدست رفته خویش اند. ولی چرا کسی چون حقیقت جو باید این کاررا بکند، نمی دانم و باور کن اصلا نمی فهمم. کاش این کار را نمی کرد. من هنوز هم معتقدم که نمونه عراق، باید برای همه این خود و مردم فریب ها نمونه خوبی باشد. عراق امروز، از هر نظری که نگاه بکنی به عقب رفته است. اگر در دوره صدام دیکتاتوری بود که بود و خیلی هم بود، ولی اگر در سیاست مداخله نمی کردی- مثل ایران خودمان به زمان شاه- حداقلی از امنیت اجتماعی وجود داشت. ولی امروزه اگرچه صدام نیست ولی هیچ چیز دیگر هم نیست. مسئله این نیست که درسیاست مداخله می کنی یا نه، بهرحال امن نیستی. مدتی کوشیدند گناه را به گردن خارجیان بیندازند و الان هم هم چنان گاه وبیگاه به ایران وسوریه گیر می دهند ولی واقعیت این است که فابریک سیاسی و اجتماعی و اقتصادی عراق را به شیوه ای بهم ریخته اند که به این آسانی ها قابل جمع وجورشدن نیست. دقیقا نمی دانم چه مدت از انتخابات گذشته است ولی هنوز دولت ندارند. روزی نیست که از گوشه و کنار مملکت جنازه جمع نکنند وروزی نیست که چیزی منفجر نشود. البته آقای بوش چند روز پیش، باز هم به ایران گیر داد و من فکر می کنم که دروغ می گوید مثل خیلی چیزهای دیگر که در این چند سال دروغ به خورد جهان داد. چرا ایران نمی تواند دراین ناامنی ها مقصر باشد؟ دلیلم ساده است. برای این که تنها برنده تجاوز نظامی امریکابه عراق جمهوری اسلامی بوده است وطبیعتا به نفع اوست که اوضاع آرام باشد! به قول معروف نه چک زدم نه چونه، عروس اومد تو خونه.... 8 سال از کشته پشته ساخته شد ولی جمهوری اسلامی نتوانست « انقلابش» را به جائی صادر کند. حالا جناب بوش دقیقا این کار را برای جمهوری اسلامی کرده است! زعمای قوم در ایران باید به واقع مغز خر خورده باشند که بخواهند در تشکیل این « حکومت اسلامی» درعراق خرابکاری کنند. کسانی که چینین می گویند بی تعارف، از همان روال همیشه تبعیت می کنند که می خواهند برای کاستن از رنج درونی خویش، رقیب را « ابله» هم تصویر بکنند. البته که رقیب ابله نیست.
باری بگذرم که دل و دماغ ندارم برایت بیشتر بنویسم....
فعلا باقی بقایت.